بازاریابی محتوا برای نخستین بار در دهه ۳۰ در آمریکا و توسط شرکت هایی که برنامه های موسیقی تلویزیون را از نظر مالی حمایت می کردند، باب شد. اگرچه بازاریابی محتوایی از آن زمان تاکنون به شدت تغییر کرده است اما قوانین و تعاریف، همان است که بود. یک برند محتوایی را تولید می کند یا به یک نفر سوم پولی برای تولید محتوا می دهد تا آن برند به واسطه این محتوا با مخاطبان و مشتریانش ارتباط خوب و محکمی برقرار کند. نکته مهمی که درباره بازاریابی محتوا تغییر کرده –و از این به بعد هم تغییر خواهد کرد- این است که مخاطبان، کجا، کی و چگونه به این محتوا دسترسی دارند. درواقع محل انتشار محتوای تولید شده بیش از هر فاکتور دیگری در سال های اخیر تغییر کرده است.
بر اساس پیش بینی های زنیت هر فرد به طور متوسط هشت ساعت در طول روز را به دیدن، خواندن و به طور کلی تعامل با انواع رسانه اختصاص می دهد. و این زمان بیش از آنکه صرف تماشای تلویزیون شود، صرف اینترنت گردی می شود. همین گزارش می گوید که ساکنان آسیای شرقی ۱۶۴ دقیقه را در روز به اینترنت اختصاص می دهند در حالی که پیش از فراگیر شدن اینترنت، این میزان با ۱۵۲ دقیقه در طول روز به تماشای تلویزیون اختصاص داشت. که البته این آمار اینترنتی شامل تماشای ویدئوهای آنلاین هم می شود. با توجه به این آمار و رشد روز افزون فروش گوشی های هوشمند و پهنای باند اینترنت، بازاریابی محتوا جدی و جدی تر می شود. آنچه در ادامه می خوانید، توصیه ها و پیشنهاداتی است برای اینکه محتوای بهتر و مناسب تری برای برند و سازمان خود تولید کنید.
نکته مهمی که درباره بازاریابی محتوا تغییر کرده این است که مخاطبان، کجا، کی و چگونه به این محتوا دسترسی دارند.
از آنجاکه برندهای مختلف به دلیل به کار گرفتن تکنیک بازاریابی محتوا عملا به انتشاراتی های آنلاین تبدیل شده اند، اوضاع برای همه کسب و کارهایی که به دنبال این تکنیک از تکنیک های دیجیتال مارکتینگ هستند، شبیه به جمعه بازاری شده که همه در آن برای فروش کالایشان فریاد می زنند. بنابراین رساندن صدای یک برند به مخاطبان اصلی کار سخت و پیچیده ای به نظر می رسد.
شیوه ای که در این مسیر می تواند به شما به عنوان یک بازاریاب اینترنتی کمک کند آن است که از همه ابزارها و پلتفرم های موجود در دیجیتال مارکتینگ استفاده کنید. البته که شما یک قصه برای تعریف کردن دارید اما آن را به شکل های گوناگون باید تعریف کنید. یک جا به صورت نوشته، یک جا به صورت تولید یک ویدئو و یک جا هم به شکل عکس یا اینفوگرافی. همه این انواع، پازل هایی هستند که داستان شما را تکمیل و جذاب می کنند و مشتری را به دنبال خود می کشانند.
آمارها نشان می دهد که ویدئو بیش از هر ابزار دیگری در ارائه محتوا به مخاطب مهم و موثر بوده است. ۶۴ درصد مردم آسیا ویدئوهای آنلاین نگاه می کنند. و بدبختانه تعداد و تنوع بسترهایی که می توانند از میان آنها ویدئوی مورد نظرشان را انتخاب کنند، آنقدر زیاد است که نمی دانند کدام یک را انتخاب و کدام یک را نگاه کنند. بنابراین هر مخاطب و بیننده ای، پلتفرمی را برمی گزیند که نسبت به اعتبار آن مطمئن باشد و در عین حال ویدئویش را نیز تماشا کند. از این رو، بد نیست به عنوان یک برند که می خواهد صدایش شنیده شود با کمپانی های خلاقی کار کنید که محتوای خوبی تولید می کنند. این شرکت های تولید محتوا یا برخی دیگر مثل شرکت روابط عمومی دان به غیر از تولید محتوای مورد نظر شما با خود مخاطبان جدید هم به همراه می آورند. آنها معمولا محتوای تولید شده را روی خروجی های خود نیز قرار می دهند و این، یعنی مخاطب تازه.
آمارها نشان می دهد که ویدئو بیش از هر ابزار دیگری در ارائه تولید محتوا به مخاطب مهم و موثر بوده است.
همچنین پیام یک شرکت باید از طریق رسانه ها و پلتفرم های رسانه ای به دست مصرف کنندگانش برسد. اما نه به یک شکل. بلکه با تغییراتی در خور رسانه مورد نظر. به عنوان مثال اگر یک برند، ویدئویی را برای پخش در تلویزیون ساخته است، نباید آن را به همان شکل در فیس بوک، توئیتر، وی چت، یوتیوب یا اینستاگرام منتشر کند. حتی تغییرات کوچک هم مهم هستند. اینکه تیم مارکتینگ بداند ویدئو را برای کدام رسانه، به چه شکل تغییر دهد، اهمیت دارد. تیم مارکتینگ می تواند از تکنیک ها و روش هایی همچون اضافه کردن انیمیشن، زیرنویس، تغییر موسیقی و … استفاده کند تا محتوای تولید شده با رسانه مورد نظر هماهنگ و همخوان شود.